درباب حواشی مهناز افشار: نژادپرستی ممنوع!
نام مهناز افشار این روزها بیش از هر وقت دیگری در رسانهها مطرح شده و سر و صدا بهپا کرده. تا جایی که خبر رسید ممنوعالخروج شده و حکم احضاریه دادگاه او هم منتشر شد. این اتفاق واکنشهای مختلفی را برانگیخت. برخی به حمایت از این سلبریتی برخواستند و برخی دیگر او را شدیدا مورد نکوهش قرار دادند. اما در این میان چیزی که عجیب بهنظر میرسد اینست که خانوم افشار که به سرعت در شبکه اجتماعی خود به هرچیزی واکنش نشان میدهد سکوت اختیار کرده و وکیلش را جلو انداخته تا پاسخگوی رسانهها باشد.
هچنین بخوانید:
در حاشیهی توقیف «رحمان ۱۴۰۰»؛ هلو هم گاهی در گلو گیر میکند
مخاطبان میلیونی صفحات اجتماعی سلبریتیها، به آنها این امکان و قدرت را میدهند که هرچه میخواهند بگویند، قلدری کنند و تفکرات شخصی خود را در ذهن میلیونها مخاطب بکارند.
داستان امروز سلبریتیها و مواضع نابخردانهای که بهخود میگیرند هم همین است.
این را در نظر بگیرید که اساسا در سینمای ایران بازیگری کمتر از هر هنر دیگری با فن و دانش سروکار دارد و ملاک انتخاب بازیگران چندان به میزان هنر آنها ربطی ندارد. اگر بازیگری تئاتر را کنار بگذاریم، بازیگر شدن در سینما بیش از آنکه از سر هنر و علاقه درونی به خود بازیگری باشد، در طمع پول و شهرت است.
آنچه بیشتر از استعداد و مهارت بهکار میآید، پول و رانت است. به همین واسطه بسیاری از بازیگران سینمای ایران نه بهخاطر مهارت یا توانایی وذوق هنریشان که با معیار و ملاکی دیگر به سینما ورود پیدا میکنند، ره صد ساله را یک شبه طی کرده و ناگهان خود را در میان شهرت و پول غرقشده مییابند و خب در چنین شرایطی کمتر پیش میآید کسی جنبه و ظرفیتش را حفظ کند.
وقتی به بازیگری ناگهان سه میلیارد پیش پرداخت برای یک سریال میدهند، انتظار دارید همان بازیگر خلاق سالهای بیپولی دانشگاه بماند؟ یا مدام برای پولهای بیشتر نقشهای تکراریتر و عامهپسندتر اما سخیفتر بازی کند؟
وقتی به بازیگری طوری پیش پرداخت به یورو میدهند تا وقتی برای زایمان فرزندش به اروپا رفته همانجا بتواند یک خانه آنچنانی بخرد، چطور میتواند نسبتش را با مردم و جامعه خود حفظ کند؟ وقتی بازیگران در جهانی سیندرلایی و در وفور امکانات و توجهات زندگی میکنند چطور میخواهند زبان مردمی را که در فقر و نابسامانی دست و پا میزنند، بفهمد؟
نتیجه چنین سیستم غلطی که ناگهان یک بازیگر را از یک انسان شبیه به همه، تبدیل به یک قدیس میکند میشود اینکه آنها خیال خام برشان میدارد که فهمشان از مردم بیشتر است و میتوانند آنها را کنترل کنند. در کنار این مجبورند ظاهر را حفظ کرده و خودشان را فهیم نشان دهند و جملات قلمبه سلمبهای که احتمالا دور و بریهایشان برایشان طراحی میکنند (قوه خلاقه و ادراک خود این سلبریتیها بسیار میانمایهتر از این حرفهاست.) تکرار کنند تا کسی شک نکند.
اگر هر شخص چهار عدد پست درباره حقوق زنان بگذارد و دو تا از فیلمهای خودش را اکران خیریه کند برای کودکان کار، اکتیویست اجتماعی میشود؟ آنجلینا جولی، اگر فعال حقوق بشر است تا عراق و افغانستان آمده و در شرایط زندگی جنگزدگان قرار گرفته، بعید میدانم تابهحال سلبرتیهای نگران حقوق بشر در همین تهران پایینتر از خیابان انقلاب را دیده باشند (اگر تالار وحدت آنجا نبود میگفتیم پایینتر از ونک!)، چه برسد به پایین شهر و محل زندگی کودکان کار را…
مثلا حمید فرخنژاد با صراحت تمام از گرانیها گله میکند چون باید دلارهای بیشتری برای فرزندانش بفرستد. (هموطنان گرسنه کوچکترین اهمیتی ندارند تا به اینجا برای او) و در ادامه هم در دوربین نگاه میکند و میگوید ایرانیان همه فدای یک تار موی پسرش!! خانوم افشار که فرزندش را در آلمان بهدنیا آورده تا با پاسپورت آلمانی شاید آدم بهتری باشد (تاسف برانگیز است) از غیرت ایرانی و وطنپرستی حرف میزند.
بینش سیاسی و شناختش از جامعه و تاریخ آنقدر محدود و اندک است که دلیل اعتراضش به ورود نیروهای داوطلب عراقی برای کمک به سیلزدگان اینست که ایران با عراق سالها جنگیده و آنها دشمن بودهاند و حالا نباید برای کمک بیایند. در این مدت اخیر بیاغراق این نژادپرستانهترین چیزی است که از زبان یک سلبریتی درآمده و این چنین نژادپرستی را ترویج داده است. آدم نمیداند اکران خیریه برای کودکان افغان را باور کند یا این سطح از کینهتوزی و نژادپرستی را؟ وقتی همه واکنشهای افشار در این سالها را کنار هم بگذارید خواهید دید که از دو حالت خارج نیست؛ او که هنوز پای همسرش در پرونده واردات شیرخشک آلوده بسته نشده و هنوز تبلیغاتش برای داروهای بی اساسی که برای سلامتی همهجوره مضرند و ثابت شده هم هست فراموش نشده ، او که این چنین علنی نژادپرستی را تبلیغ میکند و هر اظهارنظر اجتماعیش دو قطبیهای جامعه را شدیدتر میکنند، در دست گل جدیدی که به آب داده آبروی یک روحانی را با بازنشر یک توییت جعلی ریخته است.
آیا یک فعال اجتماعی نباید حداقل آگاهیهای روز را در مورد فضای رسانهای داشته باشد؟ خانوم مهناز افشار نمیداند که توییتر و اینستاگرام پر است از حسابهای جعلی که بخشی از جنگ رسانهای علیه ایران هستند تا با انتشار اکاذیب، نفرتپراکنی و دو قطبیسازی و اسلامهراسی جامعه را از درون دچار فروپاشی کنند تا مردم به جان هم بیفتند و همانطور که یک نمونهاش را دیدید در خیابانها همدیگر را برای ظاهرشان و لباس اعتقادیشان با شش هفت گلوله ترور کنند؟ اینها آگاهیهای اولیه یک اکتیویست نیست؟
مهناز افشار یا تعمد دارد که بخشی از این جنگ رسانهای باشد و علیه وحدت مردم سرزمینش مدام توییت کند و آنها را به جان هم بیاندازد یا تصور و تلقیاش از امور جامعه شناختی محدود است. شاید بهتر است خانوم افشار کمی سکوت کنند و تواضع بهخرج دهد و حداقل تلاش کنند چگونه از کلمات استفاده کنند.
اظهار نظر باید آزادانه باشد؟ مشخصا بله! اما وقتی کسانی هستنند که هفت هشت میلیون دنبالکننده دارد و بر ذهن این جمعیت میلیونی که شمار زیادیشان نوجوانها و جامعه آینده هستند، تاثیر مستقیم میگذارد باید مسئولیت هر کلمه را بهعهده بگیرد. وجدان خودش البته باید بهش اجازه ندهد که خبری را بدون اطمینان از صحتش بازنشر دهد، وقتی میداند چنین حساس و حاشیهبرانگیز خواهد بود و میتواند ذهن و قلب زنان و مردان زیادی را متاثر و منقلب کند. چه کسی از خواندن چنین توییت بیماری درباره صیغه با عراقیها برای ثواب لذت میبرد؟ و سوال مهمتر اینکه چه کسی در کمال سادهلوحی بدون لحظهای تعمق و ذرهای تحقیق تیریبون یک همچین جمله نفرتانگیزی میشود و با انکار و اشتراکگذاریش در واقع تبدیل به ابزاری برای تبلیغات آن ایده مریض و کاذب ؟ کسی که به مردم فکر نمیکند، به صلح برای همه فکر نمیکند، به حقوق مستضعفان فکر نمیکند، به بیرون رفتن از بحران فکر نمیکند و مغزش را ولع شهرت بیشتر پر کرده است. به این فکر میکند که چطور دسیسه رسانهای کند و خبرساز شود تا هشت میلیون را بکند نه میلیون مخاطب که قیمت دریافتیاش از تبلیغات و قراردادها را ببرد بالاتر و رفاهش روز افزون شود و مردم و هویت و وطنش را به همه اینها بسیار ارزان میفروشد.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.