مورد عجیب مسعود فراستی ـ بخش دوم
مورد عجیب مسعود فراستی ـ بخش اول
…کمال تبریزی، فیلمساز دیگری بود که با ادبیاتی شبیه به ادبیات روزنامه «یالثارات»، از طرف فراستی موردعنایت قرار گرفت و در صحبتهایی نسبت بهسلامت عقلی وی ابراز تردید کرد.
اصغر فرهادی هم که اصلاً نتوانسته نظر فراستی را جلب کند و همه آثارش، بهشدت از طرف وی موردنقد قرارگرفتهاند و حتی با «قلادههای طلا» مقایسه شدهاند که ازنظر فراستی یکی از بهترین آثار سینمای ایران است. همین موضوع باعث شد، مخاطبان، فراستی را وابسته بخوانند و او نیز در پاسخ گفت ترجیح میدهد وابسته باشد تا وطنفروش؛ چیزی شبیه “پیدا کنید پرتقال فروش را “.
خلاصه آنکه فراستی با واژههایی چون “مقوا”، “ماقبل سینما”، “ماقبل بد”، “خالیبندی” و “سرکاری” دستبهنقد آثار روز سینمای ایران زد و تا توانست برای خودش دشمن تراشید، از اصغر نعیمی، محسن چاووشی، پرویز پرستویی و حتی اکبر عبدی تا محمدحسین مهدویان و سعید روستایی. فراستی درباره «ابد و یک روز» گفت بدترین فیلم جشنواره بوده و روستایی هم در حاشیه اکران فیلمش در دانشگاه آزاد شهرکرد و در پاسخ به سؤال یکی از دانشجویان در مورد اظهارات فراستی ادعا کرد:“مسعود فراستی برای سانسور فیلمها خط دهی میکند، اگر شمقدری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامیشده بود، او نیز رئیس سازمان سینمایی میشد.”
تصورش هم سخت است، منتقدی که با پروندهای زیر بغل به مجلس میرود تا مانع اکران برخی فیلمها در جشنواره شود، عنان سینمای محروم و مظلوم ایران را به دست بگیرد.
نقد میکنم، پس هستمبرگردیم به برنامه جنجالی که همه این داستانها از آن شروع شد. ظلی پور بهعنوان یک مجری جوان و کمتجربه (در مقایسه با افرادی چون احسان علیخانی، فرزاد حسنی و رضا رشید پور که حتی آنها هم حداقل یکبار مرتکب چنین اشتباهاتی شدهاند) در مقابل مسعود فراستی، منتقدی که چه او را دوست داشته باشید چه نه باید بپذیرید که باسواد است و تجربه سالها فعالیت سینمایی را همراه دارد، مینشیند. ظلی پور آشکارا در تلاش است تا فراستی را از کوره به درببرد. میان حرفهایش خمیازه میکشد، به ازدواج مجدد او اشاره میکند، نسبت به لباس پوشیدن وی اظهارنظر میکند و با به حاشیه کشاندن بحث، قطع کردن صحبتهای فراستی و توهینهای مشابه بالاخره فراستی را وادار به ترک برنامه میکند.
رفتار مجری جوان این برنامه، با نوعی خشم و انگیزه برای انتقام توأم بود. چیزی که از ابتدا از زبان بدن او آشکار است، اما فراستی با صبر و حوصله یا شاید نخوت همیشگیاش آن را نادیده میگیرد تا زمانی که کار بهجای باریک میکشد. اشتباه فراستی هم در همین بود. اینکه زودتر برنامه را ترک نکرد، زمانی که ظلی پور آشکارا با الگو قرار دادن اجرای فراستی، کمکم او را عصبانی و عصبانیتر کرد. مسعود فراستی به ظلی پور میگوید که انگار برنامه «هفت» را ندیده است، اما مشخص است که ظلی پور خیلی دقیقتر ازآنچه که فراستی باور دارد، برنامه را دیده، جز بهجز، موبهمو، اما نه برای دنبال کردن اخبار سینمایی که برای به دام انداختن فراستی در این برنامه، درواقع، به نظر می رسد ظلی پور از دنبال کنندگان برنامه «هفت» نبوده است، او در یک دوره کوتاه به تماشای هرچه به دستش آمده اقدام کرده تا برای رویارویی بافراستی آماده شود، حافظه خوبش هم احتمالاً از همین موضوع میآید.
مسئله وقتی رقتانگیزتر میشود که حرفهای فراستی در عین تندی همیشگیشان، کاملاً منطقی و درست است. او از سینمای مبتذل کمدی که این روزها، نبض گیشه را در دست گرفته است، صحبت میکند، او از یک جریان غلط و یک حرکت اشتباه حرف میزند، اما ظلی پور، آنقدر منتظر این فرصت بوده است که اصلاً نمیتواند صبر کند، نمیتواند در چارچوب بحث پیش برود و با بیتجربگیاش، بحث را به «تنگه ابوقریب» و فیلمهای دیگر میکشاند تا خود فراستی را نقد کند و بعد از خروج وی با غرور رو به دوربین کند و بگوید نمیدانم چه شد؟ چرا ما تحمل نقد را نداریم؟ انگار همه مدت برنامه منتظر این فرصت بوده تا این جملات را بیان کند.به قول محسن کیایی، مسعود که نقد مینمودی همه عمر، دید که چگونه نقد مسعود گرفت؛ و این دقیقاً اتفاقی است که در برنامه «من و شما» رخ داد. ظلی پور به شخص فراستی نقد کرد، کاری که اصلاً در حوزه کاری وی نیست، همان کاری که فراستی سالهاست انجام میدهد، نقد شخص بهجای نقد اثر.
اما مقصر کیست؟ فراستی یا ظلی پور؟ مقصر فرهنگی است که از تقابل افراد لذت میبرد. از مشاهده دعوا در خیابان به وجد میآید، احترام را از یاد برده است و چیزی به نام احترام به بزرگتر، ادبیات درشان مهمان و مخاطب را به خاطر نمیآورد. مقصر، فرهنگی است که نقد بلد نیست اما به همهچیز نقد دارد. آداب نقد و نقادی را نمیداند، منتقد، مخاطب را نمیشناسد، مخاطب، منتقد را نمیشناسد و همهچیز وارونه است.
مقصر صداوسیمای ملی ایران است که از چنین تقابلهایی، بیننده و مخاطب جمع میکند و با حاشیهسازی، افرادی را مشهور میکند وعدهای دیگر را تخریب. همانطور که پرویز جاهد در یادداشتی در اینستاگرام نوشته است:” صداوسیما، انگار کاری جز تخریب شخصیت افراد ندارد، چه آن زمانی که تریبون را به مسعود فراستی میداد که با الفاظی زشت و توهینآمیز دیگران را خطاب کند و چه حالا که کسی دیگر را مأمور کرده که در یک برنامه تلویزیونی مضحک باحیثیت ایشان بازی کند.”
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.