بررسی فیلم «زهرمار»: رضویان هم بله
جواد رضویان از بازیگران طنزی است که از تلویزیون شروع کرد و در مدت کوتاهی نام خود را بهعنوان یک بازیگر کمدی ثبت کرد و حالا بهمثابه سایر همکارانش، در حال تلاش است تا سینما را نیز تجربه کند. رضویان که عمده درخشش در تلویزیون را مدیون و مهران مدیری و نقشهایی است که عمدتاً پیمان و مهراب قاسمخانی برای وی نوشتهاند، چند فیلم تلویزیونی و چندقسمتی و در سال ۱۳۹۱ «کمی شیرین، بسی فرهاد» را به عنوان اولین فیلم سینماییاش ساخت که هیچگاه اکران نشد.
همچنین بخوانید:
بررسی فیلم «زهرمار»: حالا زهرمار هم که نه…
رضویان با «زهرمار» در بخش نگاه نو جشنواره سی و هفتم حاضر شد و خیلیها را با این پرسش مواجه کرد که چگونه فیلمسازی با دومین فیلمش در بخش نگاه نو و فیلم اولیها رقابت میکند که البته گفته شد که اولین فیلم سینمایی رضویان با پروانه فیلمهای ویدیویی ساخته شده است.
بههرحال، «زهرمار»، را حتی اگر فیلم اول جواد رضویان هم در نظر بگیریم، بازهم با یک فیلم کاملاً معمولی و خستهکننده طرف هستیم. «زهرمار»، از الگوی موردعلاقه کمدی سازان سینمای ایران تبعیت میکند و آنهم کمدی موقعیت است. گرچه رضویان اعلام کرده که «زهرمار»، یک فیلم کمدی نیست، اما تلاش او برای خنداندن مخاطب، که بیشتر اوقات هم بیثمر است، چیز دیگری میگوید و در این زمینه باید با پیمان عباسی، فیلمنامهنویس «زهرمار» که نگارش فیلم قبلی رضویان را هم بر عهده داشته است موافقت کنیم که «زهرمار» را یک طنز اجتماعی و یک کمدی موقعیت دانسته است.
«زهرمار» قصه ساده و تکراری دارد؛ حاج حشمت تهرانی (سیامک انصاری) نامزد شورای شهر تهران و در آستانه انتخابات با دوست دوران کودکیاش، رهی (سیامک صفری) روبرو میشود.
رهی پاپوشی برای حاج تهرانی درست میکند و با واردکردن یک زن موادفروش و بدنام به نام لیلا (شبنم مقدمی) به زندگی او، حاج حشمت را در موقعیت بغرنجی قرار میدهد. حاج حشمت برخلاف میلش، با لیلا همراه میشود تا راهی را پیدا کند و آبرویش را حفظ کند. در ادامه روایت، متوجه ریشه کینه رهی نسبت به حاج حشمت میشویم و مثل همه فیلم فارسیها ( یا بهتر است بگوییم فیلم فارسیهای تقلبی این چند سال اخیر)، علاقهای میان حاج حشمت و لیلا به وجود میآید و بازهم بهرسم کمدیهای دمدستی این روزها، همهچیز معجزهوار ختم به خیر میشود.
«زهرمار»، نواقص زیادی دارد، اما مهمترین مشکل آن روایت و فیلمنامهاش است، روایتی که هیچ شگفتی ایجاد نمیکند و موقعیتهای کمیک تکراری آن بههیچوجه بیننده را به وجد نمیآورد و تنها اتکایش بهقرار دادن حاج حشمت در موقعیتهایی است که با ظاهر عابد و پرهیزگار او سنخیتی ندارند و او را وادار به واکنش میکنند.
درواقع این موقعیتها، در اصل و اساس همه یکی هستند و دائماً در طول فیلم تکرار میشوند و جالبتر اینکه بعد از هر موقعیت، حاج حشمت، نه رشدی میکند و نه با زندگی اجتماعی مردمی که با آنها روبرو میشود هم ذات پنداری میکند، بلکه کاملاً ناگهانی و به شیوهای ملودراماتیک، در پایان فیلم و فهمیدن حقیقت زندگی لیلا، ناگهان به خودش میآید و تصمیم میگیرد به قیمت آبرویش هم که شده برای لیلا کاری کند.
«زهرمار»، با به دوش کشیدن برچسب طنز اجتماعی، از بازتاب یک رویکرد تماتیک در این زمینه بازمیماند و با منطق سادهانگارانهاش سعی میکند شعارهای اخلاقی بدهد و در مذمت قضاوت اجتماعی بگوید، اما ساختار روایتی که قرار است این شعارها را به دوش بکشد، آنقدر سست و ضعیف است که قبل از آنکه فیلم بخواهد به وادی نصیحتهای اخلاقی وارد شود فرومیریزد.
حضور کمال تبریزی در مقام مشاور کارگردان هم شاید چند سال پیش میتوانست هیجانانگیز باشد، اما اگرچه نقش او در روایت «زهرمار»، واضح و مشخص است و در کنایههای سیاسی فیلم نمود پیدا میکند، اما نهتنها برای نجات «زهرمار» کافی نیست که همان لوسی و خنکی فیلمهای بهاصطلاح کمدی سیاسی اخیر تبریزی را دارد و همان از سرباز کردنی را که در کنایههای سیاسی تبریزی میبینیم رانشانمان میدهد. کمال تبریزی در مقام مشاور کارگردان، حداقل میتوانست به رضویان درباره پرداخت و ساختار فیلمش راهنمایی بدهد که مسلماً در این زمینه مشاوری معتبر و حرفهای محسوب میشود، اما «زهرمار» آنقدر ساختار بی چفتوبستی دارد که به نظر نمیرسد که نهتنها تبریزی که دیگر نامهای بزرگی که در کنار رضویان بودهاند هم توانسته باشند کمی فیلم را، حداقل ازلحاظ ظاهری سروشکل بدهند.
تنها نامی که در «زهرمار»، در حد و اندازه شهرتش ظاهر میشود، شبنم مقدمی است. نقش لیلا، موقعیتی در اختیار مقدمی قرار میدهد که تواناییاش را به چالش بکشد و هویت زنی مانند کاراکترش را به بیننده نشان دهد. لیلایی که مقدمی نشان میدهد، وقاحت در کلام و صراحت در رفتاری را دارد که انتظار داریم از زنی چون او ببینیم، درعینحال مقدمی در بازنمایی این وجوه کاراکتریاش به اغراق هم نمیافتد( برخلاف نسیم ادبی که باوجود توانایی بازیگری غیرقابلانکارش بهشدت اسیر اغراق است) و با بیپروایی تمام و دقت حرفهایاش، لیلا را زنده میکند.
در مقابل مقدمی، سیامک انصاری باآنکه نقش اول را بر عهده دارد، اما بهجز گریم و طراحی لباسی که برای او در نظر گرفتهشده است، هیچ نشانی از حاج حشمت ندارد و بازی خوب مقدمی، نقاط ضعف بازی او را برجسته میکند.
سیامک صفری که هم همیشه در تئاتر درخشیده و در سینما و تلویزیون هم بازیگر به نام و مطرحی محسوب میشود، درگیر نقشی است که اختیار عملی به او نمیدهد و چنان ناشیانه و بیمنطق آفریدهشده که همه کنشهایش باسمهای به نظر میرسد و بازی صفری هم نمیتواند بیننده را متقاعد کند با رهی و مشکلاتش همراه شود.
بااینهمه، «زهرمار»، با همه یکنواختی، قابل پیشبینی بودن و بیدقتی که در فرم و روایت دارد، اما به ورطه لوده بازی نمیافتد و ازآنجاییکه رضویان بهعنوان بازیگر، سابقه طولانی در ایفای نقش در چنین کمدیهایی دارد، بیننده را غافلگیر میکند. شوخیهای جنسی فیلم توی ذوق نمیزند و به سطح ابتذال نمیرسد.
«زهرمار»، تک موقعیتهای خندهداری دارد که البته آنها هم بیش از آنکه وابسته به موقعیتهای مثلاً کمیک فیلم باشد از توانایی شبنم مقدمی در خلق موقعیتهای استثنایی نشاءت میگیرد.
درنهایت باید گفت که «زهرمار» باوجوداینکه کاملاً یک فیلم گیشهای است و با همه ایراداتی که دارد، در میان کمدیهای این روزها، فیلم شریفی است و مشخص است که رضویان سعی کرده فیلمی با جهانبینی خودش بسازد و شاید اگر رضویان در فیلم بعدیاش دقت و حوصله بیشتری به خرج دهد و از کلیشههای مرسوم کمدی فاصله بگیرد، کار موفقتر و درخشانتری خواهد ساخت.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.