بررسی فیلم «همه میدانند»: آیا فرهادی به تکرار رسیده است؟
اصغر فرهادی با فیلم «گذشته» وارد مدیوم بزرگتری شد و با تغییر فضای اصلی فیلمسازیاش، ریسکی را پذیرفت که اگر بخواهیم روراست باشیم، باید بگوییم چندان به بار ننشست؛ اما با «فروشنده» بار دیگر، نامش را نهتنها در سینمای ایران که در سینمای جهان و با تصاحب دو جایزه اصلی از جشنواره کن، بهعنوان سینماگری مطرح و جهانی تثبیت کرد.
مدت کمی بعد از اکران «فروشنده» خبرهایی از ساخت فیلم جدید اصغر فرهادی منتشر شد که طرفداران سینمای این فیلمساز را حسابی به هیجان آورد. فرهادی برای دومین بار، بعد از «گذشته» تصمیم گرفته بود تا فیلمی بینالمللی و جهانی بسازد. حضور خاویر باردم و پنهلوپه کروز در نقشهای اصلی، ازجمله حاشیههای جذاب آخرین فیلم فرهادی که «همه میدانند» Everybody Knows نام گرفت بود.
همچنین بخوانید:
بررسی فیلم «همه میدانند»: نابود شدیم، هریک بهتنهایی…
فرهادی اعلام کرد که حدود پنج سال روی فیلمنامه «همه میدانند» کارکرده است، اما ایده اصلی فیلم به سفری که دوازده سال پیش به اسپانیا داشته و پیگیر خبرهای مربوط به یک کودک گمشده بوده، به ذهن او رسیده است.
با در نظر گرفتن همه اینها، حق بدهید که انتظارها از «همه میدانند» بالا باشد و همه در انتظار یک شاهکار محض باشند. بههرحال پیشبینی میشد که فرهادی نواقص کارش در «گذشته» را یافته و جبران کرده باشد و باتجربه شگفتانگیزی که از «فروشنده» کسب کرده به سراغ «همه میدانند» برود.«همه میدانند» بهعنوان فیلم افتتاحیه جشنواره کن انتخاب شد و خیلیها باور داشتند که موفقیت سال گذشته فرهادی این بار، بهتر و بزرگتر اتفاق میافتد، در همان زمان نقدهای ضدونقیضی به آخرین فیلم فرهادی وارد شد. در همین زمان هم اعلام شد که امکان نمایش عمومی این فیلم در ایران وجود ندارد و سینما دوستانی که بیصبرانه منتظر تماشای این فیلم بودند، ناامید، دلخوش کردند به عرضه نسخه بلوری و زیرنویسهای نادرست و غلط که حالوهوای اصلی فیلم را از بین میبرند.
حالا، کمی زودتر ازآنچه انتظار میرفت، «همه میدانند» در اینترنت منتشرشده و مهمتر آنکه زیرنویس اصلی فیلم که مبتنی بر فیلمنامه فرهادی است هم همزمان منتشرشده تا به قول خود فیلمساز همه در ایران با خیال راحت «همه میدانند» را ببینند.
اجازه بدهید در همین ابتدا، رک و راست تکلیفم را با «همه میدانند» مشخص کنم. در اینکه اصغر فرهادی فیلمساز بزرگ و تأثیرگذاری در سینمای ایران و جهان بوده است شکی نیست، اما همه اینها مانع از این نمیشود که هرچه ساخت، تعریف و تمجید کنیم و چشم بر نواقص و ایرادات ببندیم.
«همه میدانند» در کارنامه هر فیلمساز دیگری، یک فیلم متوسط رو به بالا محسوب میشد، اما برای فرهادی یک عقبگرد اساسی است و جز تکرار همه ویژگیهای سینمای وی، چیز جدیدی به بیننده عرضه نمیکند. این نقص بزرگ هم به تسلط فرهنگی فرهادی بر فضای فیلمسازیاش برمیگردد.
در «گذشته» فرهادی از فضا و فرهنگی که در آن فیلمسازی آموخته و برگ برنده همه فیلمهایش بوده است، فرهنگی که بهواسطه آن، بیننده را به چالش میکشید و تحت تأثیر قرار میداد و مهمتر از همه در راستای سینمای واقعگرایش او را به هم ذات پنداری وامیداشت، دور شد و روایتی را در یک فضای جدید به بیننده عرضه کرد؛ اما همین جدایی فیلمساز از ریشههایش، در بازپرداخت فیلم نمود پیدا کرد و حتی حضور کاراکتر مرد ایرانی باریشههای سنتی هم نتوانست این خلأ را پر کند. «گذشته» آشکارا، فضاسازی قوی و تأثیرگذار فرهادی را نداشت و به دنبال آن، خلأهای فیلمنامه، «گذشته» را در مقایسه با سایر آثار فرهادی در حد متوسطی نگه داشت. به نظر میرسید که فرهادی سعی کرده در «همه میدانند» علیرغم قبول ریسک ساخت یک فیلم در یک فضای خارجی، انتقادات وارد به «گذشته» را برطرف کند و به همین دلیل این بار بهجای فرانسه، به سراغ اسپانیا که فرهنگ مردمانش به فرهنگ بومی ایرانی شباهت بیشتری دارد، رفته است. بااینحال، فضاسازی که از فرهادی انتظار داریم در «همه میدانند» جاری نیست، همانطور که انگار دوربین آزادی عمل همیشگیاش را ندارد و در یک قفس حبس شده است و تدوین هم بهجای آنکه یک عنصر روایی باشد، کلیت فیلم را به تکهتکههایی بیربط تبدیل کرده است و نتیجه نهایی این است که بیننده بعد از تمام شدن زمان فیلم هنوز تصور کاملی از دنیایی که اتفاقات در آن رخداده است ندارد و حتی نمیتواند مکان شخصیتها و نسبتها و مکان زندگیشان را از هم تمیز دهد.در «همه میدانند» با یک خانواده بزرگ و پرجمعیت و یک مراسم عروسی روستایی روبرو هستیم که سرآغاز روایت فیلم است. لائورا (پنهلوپه کروز) به همراه دختر و پسرش، برای مراسم عروسی خواهرش از آرژانتین به اسپانیا میآید. شوخیها و خانواده بزرگ و دوستداشتنی که برای عروسی آماده میشوند و دوستی قدیمی میان لائورا و پاکو (خاویر باردم) که به نظر میرسد کمی بیش از یک دوستی معمولی باشد، بار دیگر فرصت شکوفایی مییابد و همه این خوشیها خبر از فاجعهای نزدیک میدهد.
شب عروسی، دختر لائورا، ایرنه، دزدیده میشود و همه خانواده و دوستان را وارد برزخی تحملناپذیر میکند و به شکلی کاملاً پیشبینی پذیر، در همین حین، دروغها و پنهانکاریها برملا میشود تا زندگی کاراکترهای اصلی برای همیشه عوض شود و مهمتر از آن، واکنش اخلاقی آنها را به محک بگذارد.
مهمترین ایراد «همه میدانند» هم از همینجا شروع میشود، گویی بیننده بیشتر از نیمی از فیلم، در حال تماشای «درباره الی» به زبان اسپانیایی است. درواقع، همه نکات جذاب در پرداخت «همه میدانند» از آثار گذشته فرهادی بهویژه «درباره الی» میآید و این شباهت، فقط به موضوع ختم نمیشود.
حتی تعلیقی که در «همه میدانند» شاهدش هستیم هم از همه تعلیقهای سینمای فرهادی بیاثرتر و خنثیتر است. یک مخاطب حرفهای فیلمهای فرهادی خیلی راحت میتواند همه آنچه قرار است با فاش شدن آن، شوکی بزرگ به بیننده وارد شود تا اخلاقیات و واکنشهای شخصیتها را قضاوت کند را پیشبینی کند و حتی پایان فیلم و برملا شدن شخصیت آدمربا هم برایش کاملاً قابل پیشبینی است. شخصیت دخترخالهای که با ورود لائورا و فرزندانش، لحظهای چهره در هم میکشد و بعد خندان به استقبال آنها میرود، حضور دائم وی در کنار لائورا و خارج شدنش سریعش از جمعی که درباره ایرنه صحبت میکنند، آنقدر آشکارا نشانهگذاری شده است که بعید مینماید کسی حدس نزند، این کاراکتر، همانی است که نقشه دزدیده شدن ایرنه را طرحریزی کرده است و تلاش فیلمساز برای گمراه کردن مخاطب و گرفتن انگشت اتهام به سمت پاکو یا پدر ایرنه، با افزودن کاراکتر اضافی پلیس بازنشسته، هم بیثمر و کمی رندانه است.
درنهایت، «همه میدانند» روایت منسجمی دارد و بیننده را ترغیب میکند که داستان را دنبال کند، جذاب است و با بیننده ارتباط برقرار میکند، اما همه اینها، در سطح متوسطی اتفاق میافتد که نمیتوان به سینمای فرهادی نسبت داد. باوجود درخشش بینظیر ستارگان فیلم، بهخصوص خاویر باردم (نقشآفرینیاش را با «مادر» دارن آرنوفسکی مقایسه کنید) و همه تلاش فرهادی برای آنکه این فیلم را به حد و حدود سایر آثارش برساند، اما نتیجه نهایی فاقد آن درخشش و نفوذی است که بتوان «همه میدانند» را یک اثر بیبدیل خواند.
درنهایت، «همه میدانند» فیلم متوسطی است که برای فرهادی نه اعتبار داخلی خواهد داشت و نه دستاورد جهانی که مورد انتظارش بوده است.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.